یک روایت معتبر باید از سوی مدیران ارشد شروع گردد

به گزارش وبلاگ وردپرس، روایت های شرکتی فرصتی قدرتمند برای تمایز ارائه می دهند. یک روایت خوب به شرکت ها یاری می نماید تا از ترس چیزهایی مانند رقابت روزافزون و سرعت تغییر سرسام آور فراتر بروند. متاسفانه، شرکت هایی که در ایجاد روایتی الهام بخش و متمرکز بر مشتری خوب باشند تعدادشان کم است.

یک روایت معتبر باید از سوی مدیران ارشد شروع گردد

به گزارش hbr، برای اینکه این کار را خوب انجام دهید، در برابر وسوسه واگذاری وظیفه خود به تیم روابط عمومی مقاومت کنید. یک روایت معتبر باید به وسیله مدیران ارشد آغاز گردد. دوم، برای درک واقعی نیازهای برآورده نشده مشتریان، از محصول یا خدمات خود فراتر بروید. دست آخر، داستان هایی از افرادی را پیدا کنید که قبلا به فرصت هایی که شناسایی نموده اید پرداخته باشند. شرکت ها فرصت بزرگی را برای ایجاد یک روایت الهام بخش سازمانی از دست می دهند.

تعریف من از روایت چیست؟ روایت یک داستان نیست. داستان ها عموما کامل هستند چرا که دارای آغاز، میانه و سرانجام هستند. در مقابل، من روایت ها را سرانجام باز می بینم. در آینده نوعی تهدید یا فرصت وجود دارد و اصلا معین نیست که اوضاع چگونه پیش خواهد رفت. تفکیک روایت به انتخاب ها و اقدام های افراد درگیر بستگی دارد که آن را به یک فراخوان بالقوه قوی برای عمل تبدیل می نماید.

در بستر یک شرکت، روایت باید درباره مشتری باشد نه خود شرکت. ایجاد یک روایت پیروز مستلزم درک عمیق مشتریان تان است: نیازهای آنها چگونه در حال تکامل هستند؟ فرصت های بزرگی که آنها را برانگیخته و الهام می بخشند چیست؟ چالش ها و موانعی که در کوشش برای پرداختن به این فرصت ها با آنها روبرو خواهند شد کدامند؟ آنها برای غلبه بر این موانع و دستیابی به فرصت ها چه اقداماتی را باید انجام دهند؟ آیا این اقدامات چیزی هستند که شرکت می تواند به مشتریان در پیگیری آنها یاری کند؟

متاسفانه، تعداد کمی از شرکت ها در ایجاد روایتی الهام بخش و متمرکز بر مشتری، خوب هستند. یکی از برترین نمونه ها شرکت اپل است. در دهه 1990، استیو جابز روایتی را اعلام کرد که به وسیله بازاریابانش به شعار متفاوت فکر کن خلاصه شد.

ما در دنیایی زندگی می کنیم که مشتریان، قدرتمندتر و خواسته هایشان بیشتر می گردد. آنها می توانند به گزینه های بیشتری دسترسی داشته باشند، اطلاعات بیشتری درباره آن گزینه ها به دست آورند و در صورت برآورده نشدن نیازهایشان به راحتی از فروشنده ای به فروشنده دیگر بروند. به طور کلی ، اعتماد در موسسات ما رو به زوال است. مردم بیش از پیش به این موضوع توجه می نمایند که شرکت ها و دیگران اغلب به هزینه نیازها و علایق مشتریان خود در پی منافع خودشان هستند. این موضوع تاحدی در نتیجه تشدید رقابت دنیای است.

وقتی شرکت ها فشار اجرایی بالا را تجربه می نمایند، افق های زمانی آنها کوچک می شوند و نسبت به کارآیی داخلی وسواس پیدا می نمایند. در چنین دنیای، فرصتی برای تمایز قوی وجود دارد. مشتریان جذب یک روایت شرکتی قانع نماینده با دید بلندمدت می شوند که درک عمیقی از نیازها و خواسته های آنها را عرضه می نماید و مهم تر از همه، به آنها یاری می نماید تا ببینند چه اقداماتی باید برای برطرف این نیازها و آرزوها انجام دهند. ایجاد چنین ارتباط معتبری با مشتریان هم فرصتی برای بازسازی اعتماد است.

این روایت ها بعلاوه می توانند تعداد زیادی از اشخاص ثالث را که در پی یاری به مشتریان برای دستیابی به تاثیر معنادار هستند، الهام بخشیده و برانگیزد. در مثال اپل، روایت شرکتی آن، یک عنصر کلیدی در ایجاد یک زیست بوم بزرگ از شرکت هایی بود که در پی توسعه برنامه های کاربردی نو و ابزارهای دیجیتال بودند که می توانستند به مشتریان یاری نمایند تا متفاوت فکر نمایند. اما یک علت قانع نماینده تر برای پذیرش روایت های شرکت در این مرحله وجود دارد.

همان طور که در کتاب نوم، سفر به ورای ترس، بحث می کنم، ترس به یک احساس غالب در سراسر دنیا تبدیل شده است. در زمینه کسب وکار، نیروهای زیادی باعث این ترس می شوند. رقابت در مقیاس دنیای در حال تشدید است، کارگران بیش از پیش احساس می نمایند که در معرض از دست دادن شغل خود به علت روبات ها هستند، سرعت تغییرات شتاب گرفته است و رویدادهای شدید ناگهانی رخ می دهند تا برنامه های ما را مختل نمایند.

در حالی که دلایلی برای ترس وجود دارد، ترس هم بسیار محدود نماینده است. همه ما در پی راه هایی هستیم که از ترس فراتر رفته و احساساتی مانند امید و هیجان را در خود پرورش دهیم که به ما یاری می نماید به تاثیری که برای ما معنی دار است دست یابیم. من معتقدم اگر بتوانیم روایت های شرکتی را به درستی انجام دهیم آنها می توانند نقش مهمی در یاری به ما در عبور از ترس داشته باشند.

آغاز کار:ابتدا در برابر وسوسه ای که این کار را می توانید به تیم روابط عمومی خود بسپارید مقاومت کنید. روایت های شرکتی تنها در صورتی تاثیرگذار خواهند بود که عمیقا معتبر و اصیل باشند. مثال اپل را به یاد بیاورید. علت اصلی پیروزیت این روایت این بود که استیو جابز و استیو وزنیاک هر روز در زندگی متفاوت فکر می کردند - این فقط یک شعار بازاریابی نبود. به طور حتم تیم بازاریابی می تواند در انتقال پیغام به بازار نقش داشته باشد، اما نکته اصلی این است که مدیران ارشد را به طور فعال در ساختن روایت و درک عمیق فرصت های بکر در اختیار مشتریان خود، درگیر کنید.

در سرانجام، از همه کارمندان خود بخواهید روایت را بپذیرند و معانی کارهایی را که انجام می دهند به لحاظ اینکه کجا و چگونه می توانند به مشتریان یاری نمایند تا از فرصت پیش رو استفاده نمایند درک نمایند. دوم، افق دید خود را فراتر از محصول یا خدمتی که ارائه می دهید توسعه دهید. شرایط کلی تر مشتریان خود و نیازها و آرزوهای برآورده نشده آنها را آنالیز کنید. آنها را به نیازها و آرزوهای شخصی خود متصل کنید - قوی ترین فرصت ها آنهایی هستند که شما را هم هیجان زده و الهام می بخشند.

سوم، درباره اقداماتی که مشتریان شما می توانند انجام دهند مطلع باشید. اطمینان حاصل کنید که آنها خیلی سخت نیستند، اما آنقدرها هم آسان نیستند که بتوان آنها را بدون کوشش زیاد انجام داد. درنهایت، داستان هایی از افرادی را پیدا کنید که قبلا به فرصتی که شما شناسایی نموده اید پرداخته اند. سپس همه را در یک روایت ساده و قانع نماینده جمع کنید تا بتوانید با مشتریان تان صحبت کنید و در صورت امکان، آن را به یک شعار خلاصه کنید تا توجه آنها را جلب کنید و به آنها انگیزه دهید تا بیشتر یاد بگیرند.

برای ایجاد ارزش بیشتر در دنیا درحال افزایش فشار اجرایی، ما باید افق های خود را توسعه دهیم. ایجاد درک عمیق تر از نیازها و خواسته های برآورده نشده مشتریان شما بخشی از این توسعه است. سپس می توانید به جلو نگاه کنید تا فرصتی را ایجاد کنید که واقعا برای آنها الهام بخش باشد و می توانید در پی راه هایی باشید که بتوانید در برطرف این فرصت برای مشتریان خود مفیدتر باشید. اگر این کار به درستی انجام گردد، مشتریان و شرکت شما از غریزه ترس محور که افق های شما را محدود می نمایند عبور نموده و بر فرصت های بلندمدت آینده تمرکز می نمایند.

منبع: فرارو

به "یک روایت معتبر باید از سوی مدیران ارشد شروع گردد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "یک روایت معتبر باید از سوی مدیران ارشد شروع گردد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید